اولین قدمهای فرشته کوچولوی من
پسر قشنگم یک هفته ای هست قدمهای اسمونیش رو رو زمین برمیداره ...
الهی که قدمهات به سوی انسانیت پیش ببرنت مامان قشنگم
الان 5 تا دندون دار ...
تلو تلو خورون راه میری ...
اولین کلمه ای که به ذهنت میاد عمه اس ...
و همه حیوانات رو به اسم هاپ میشناسی و به همه چی میگی اب ...
بابا رو میگی ابا ..البته نه خودجوش وقتی ازت بپرسیم ...
عکس و اسب و همه چی رو اب صدا میکنی ...
شبا از خواب بیدار میشی بابایی رو بوسه بارون میکنی و میگی اب ...
یعنی بلند شو منو ببر بگردون تو اشپزخونه نصف شب...
جمعه که گذشت ساعت 2 از خواب پاشدی و بابایی برد بهت بستنی داد بعد هم خواب از سرت پرید و مامان رو تا 6 و نیم بیدار نگه داشتی ...
الهی فدات بشم که به قدر یه مورچه هم اذیتم نمیکنی ...
فدات بشم پسر آقا و متینم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی