چهار هفتگیت مبارک
اصلاً باورم نمیشه ...
یعنی سرعت برق و باد هم کم بوده برای این چهار هفته ...
این غافله عمر عجب میگذرد !!!!!!!!!!!! ....
آقا دانیال دقیقاً چهار هفته پیش بود دوشنبه شب رفتم و هدیه ام رو از خدا تحویل گرفتم ...
دقیقاً چهار هفته پیش بود که نفس خودم و بابایی رو به نفست گره زدم ...
دقیقاً چهار هفته گذشت از روزی که شدی همه دنیای من و بابایی ...
اینجوری بود که دانیال نازنین ما شد چراغ خونه ما ...
و امروز چهار هفته زیبا را در کنار پسر قشنگمون گذروندیم ...
و بیش از هر زمان دیگه ای حضور خدا رو تو کلبه کوچیکمون حس کردیم ...
راستی پسرم :
بابایی میخواد چهارشنبه به مناسبت یک ماهگی پسر خوشگلم یه جشن سه نفره بگیره ...
من و بابایی و پسرمون دانیال ...
یه کیک با یه عدد یک به مناسبت یک ماهگی پسر خوشگلمون ...
الهی که صدساله بشی پسرم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی