نی نی نازم

دانیال یک ماهگی مبارک

1392/12/3 18:38
نویسنده : نسیم بهار
163 بازدید
اشتراک گذاری

پسر قشنگمون ، فرشته ما روز چهارشنبه سی امین روز از اولین ماه زندگیش رو پشت سرگذاشت و وارد ماه دوم زندگیش شد ...

از قبل قرار بود شب چهارشنبه بابایی یه جشن سه نفره بگیره ...

من و بابایی و آقا دانیاااااااااااااااااال

وای خدای من ....

تا قبل از این همیشه من و بابایی دونفره جشن میگرفتیم و آخرش بقیه رو خبر میکردیم برای صرف کیک نیشخند

ولی این بااااااااااااااااااااااااااااار 

.

بگذریم ...

قرار بود چهارشنبه کیک بگیریم و پایان اولین ماه سه نفره مون رو جشن بگیریم ...

 ولی به خاطر وقت ختنه ای که برات گرفته بودیم و به دلایلی کنسل شد به پنجشنبه موکول شد ...

پنجشنبه صبح طبق روال من و شما رفتیم خونه مامان جون و بابایی هم بعد از کار به ما پیوست بغل

بعد از ناهار با عموجون تماس گرفت که شب بیان خونه ما ، قرار شد عمو جون خبر بده ...

یک ساعتی گذشت و از عموجون خبری نشد ...

ولی مگه مامانی به این راحتیا بی خیال میشه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ نیشخند

 طی یک عملیات اس ام اسی شروع کردم به زن عمو اصرار که شب تشریف بیارید تولد یکماهگی آقا دانیال ، شام در خدمتتون باشیم ...

که اول زنعمو جواب داد اجازه بده به عموش بگم ، بعد هم دوباره اس ام اس داد که عموش گفته به شرطی که کیک تولدش رو عموش بخره یا شام رو مهمونتون کنه ...

و ما گفتیم که هنوز 11 ماهه دیگه در راهه عجله نکنید ، مزه اش به اینه که اولیشو باباش بخره ...

آخه مگه ما چندتا پسره گل داریم ؟

و اینگوووونه شد که عموجون شد مهمون اولین ماهگرد تولد دانیال گل ...

چند تا عکس هم گرفتیم که تو خصوصی برات میذارم ...

اینم عکس کیکت پسر گلم

 

راستی مامانی :

تا ما شام بخوریم شما حسابی خوابیدی ... هرچی هم صبر کردیم بیدار شی افتخار ندادی ...

نهایتش مجبور شدیم چندتا عکس خوابالویی ازت بگیریم ... شما هم تو همون حالت خواب و بیدار دوبار انگشتان مبارک رو توی کیک فرو کردی و لباس و میز زیرت رو کاکائویی کردی ...

الهی فدای همه این خرابکاریات بشم مامانی

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

مهربان
3 اسفند 92 20:58
مبارک باشه نسیم جون ایشالا هزار تا از این ماهگردا و تولدارو به سلامتی و شادی برای دانیال جون در کنار خانواده جشن بگیرید
نسیم بهار
پاسخ
مرسی خاله جون
سمانه
5 اسفند 92 23:37
سلام عزیزه دلم من تا حالا خواننده خاموشت بودم و همیشه با خوندن نوشته هان به وجد میومدم.واقعا حسه مادری شیرینه هر چند خدا هنوز منو لایق مادری ندونسته خوش به حالت ایشالله پسر گلت همیشه شادو سرحال و با اینده درخشان باشه منم عاشق نینی هستم الانم نزدیک 5 ماهه که دارم واسه نینی دارشدن اقدام میکنم اما هیچ خبری نمیشه و خدا منو مثل تو لایق مادری نمیدونه وقتی نوشته هاتو که از ته دلت نوشتیو میخونم گریه ام میگیره و اشک تو چشمم حلقه میزنه.پیش خودم میگم یعنی میشه خدا به منم یک نینی چه بهتر پسر بده ....ای خداااااا تنها ارزومه این گلم خیلی برات خوشحالم
نسیم بهار
پاسخ
دوست گلم الهی که خدا بهت یه بچه سالم و صالح بده ... اون موقع می فهمی دختر و پسر هیچ فرقی نداره ... عزیزدلم من همیشه تو خلوت خودم به خودم میگم اگه به لیاقت بود سر یه سوزن هم به من تعلق نمیگرفت ... پس این حرف رو نزن که خدا تورو لایق مادری ندونسته ... برای اقدام 5 ماه که چیزی نیست و در ثانی حتماً حکمتی توکاره که فقط خدا ازش خبر داره ... منو ببخش اگه با نوشته هام چشمهای قشنگت رو تر کردم به خدا همیشه از این میترسم که با داشته هام دل کسی رو بسوزونم و اونجا که اوج بی لیاقتیمو به خدا ثابت کردم جزای کارمو ببینم ... مطمئنم که یه نی نیه ناز خدا بهت میده و روزهای قشنگتری رو نسبت به من تجربه میکنی ... تو هم برای من دعا کن که خدا بهم صبر بده
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به نی نی نازم می باشد