نی نی نازم

چهل و یک روزگی ...

1392/12/12 14:41
نویسنده : نسیم بهار
142 بازدید
اشتراک گذاری

پسرم دیروز چهل و یک روزه شدی ...

بابایی مهربون ساعت 3 اومد و شما رو نگه داشت تا من و مامان جون بریم یه کم خرید ...

اولش مامان جون اجازه نمیداد ولی بابایی راضیش کرد و گفت من نگهش میدارم ... دانیال با باباش خیلی رفیقه مطمئنم بدون هیچ مشکلی پیش من میمونه ...

من و مامان جون هم رفتیم پاساژ تندیس تجریش و مامانی یه کیف برای خودش خرید ولی به خاطر زیاد شدن سایز مامانی مانتوهای ژیگولی پاساژ تندیس به کار مامانی نیومد ... بعدش بدو بدو رفتیم پاساژ قائم ولی اینقدر دلشوره داشتم نه تونستم کفش بخرم نه مانتو ... فقط دو تا شال برای خودم خریدم ...

دانیال اینقدر که مامان از خونه بیرون نرفته بود مثل اصحاب کهف شده بود نه از قیمتا خبر داشت نه از مد روز ... 

بعد هم که برگشتم دیدم دانیال با بابایی در چه حالین !!!!!

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به نی نی نازم می باشد