اولین شب یلدا تو دل مامانی
شنبه شب اولین شب یلدا بود که پسر گلم تو دل مامانش تجربه کرد ، ایشالا که سال دیگه همین موقع بیاد بیرون و نقل مجلسمون باشه ..
برنامه یلدای امسال که در واقع سومین شب یلدای ما بود ...
شب اول خونه مادربزرگ من ، شب دوم خونه مامان من و شب سوم خونه مامان بابایی ...
بهرحال برنامه این بود که اول بریم دکتر و بعد بریم خونه مامانی ولی از اونجایی که دو ساعت تو ترافیک موندیم بیخیال دکتر شدیم و مستقیم رفتیم خونه مامان جونی ...
عمو علی و خانومش و دایی رضا و مهسا و پرهام هم اومده بودن ...
شام خوردیم و دور هم نشستیم و ساعت دوازده و نیم اومدیم خونه و ساعت دو خوابیدیم ...
هرچند مامانی این روزا خواب راحت نداره ولی بابایی خوب خوابید تا بتونه بره سرکار ...
بازم میگم دوست داریم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی