نی نی نازم

مهمونی خونه خاله سمیرا و مهمونای آقا دانیال خاله سارا و سارینای نانازی

دانیال گلم برای پنجشنبه خاله سمیرا مارو دعوت کرده بود خونه شون ... هرچی هم ما گفتیم دانیال دل درد داره و بیقراره خاله سمیرا اصرار کرد که بیاین من و یوسف مراقبشیم ... خلاصه ما هم قبول کردیم و رفتیم .. از آسانسور که پیاده شدیم آقا دانیال در حاله گریه بود ... خاله سمیرا و عمو یوسف درو باز کرده بودن و منتظر آقا دانیال بودن و اومدن جلو و از ما گرفتنش ... بعد هم کل زمانی که ما خونه شون مهمون بودیم به روش جاروبرقی دانیال رو آروم کردن ... یعنی خاله سمیرا رفته بود تو اتاق و رو تخت نشسته بود و جاروبرقی رو روشن کرده بود و آقا دانیال رو گذاشته بود روی پاهاش تا بخوابه ... یعنی ما هیچی نفهمیدیم از این مهمونی ولی خاله سمیرا که عاشقه دانیاله میگفت...
20 اسفند 1392

چهل و یک روزگی ...

پسرم دیروز چهل و یک روزه شدی ... بابایی مهربون ساعت 3 اومد و شما رو نگه داشت تا من و مامان جون بریم یه کم خرید ... اولش مامان جون اجازه نمیداد ولی بابایی راضیش کرد و گفت من نگهش میدارم ... دانیال با باباش خیلی رفیقه مطمئنم بدون هیچ مشکلی پیش من میمونه ... من و مامان جون هم رفتیم پاساژ تندیس تجریش و مامانی یه کیف برای خودش خرید ولی به خاطر زیاد شدن سایز مامانی مانتوهای ژیگولی پاساژ تندیس به کار مامانی نیومد ... بعدش بدو بدو رفتیم پاساژ قائم ولی اینقدر دلشوره داشتم نه تونستم کفش بخرم نه مانتو ... فقط دو تا شال برای خودم خریدم ... دانیال اینقدر که مامان از خونه بیرون نرفته بود مثل اصحاب کهف شده بود نه از قیمتا خبر داشت نه از مد روز ...&...
12 اسفند 1392

چهل روزگی

بالاخره چهل روز گذشت و آقا پسرما 40 روزه شد ... دانیال عزیزم چهل روزگیت مبارک ... از اونجایی که آقا دانیال یه کوچولو دل درد داره و متأسفانه جزو نی نیای کولیکی محسوب میشه همه به ما میگفتن چهل روز که بگذره دردش کم میشه ... ما هم به هزار امید بردیمش حموم و از خدا خواستیم که با همین گفته که میگن آب چله بریزید روش خوب میشه خوب شه ... هرچند بهتر که نشده هیچ دردش بیشتر هم شده ولی از اونجایی که قصد ندارم تلخی های بودنش رو اینجا ثبت کنم خیلی به این موضوع نمیپردازم و یه عکس خوشگل از دانیال از حمام برگشته در روز 40 میذارم و از خدا میخوام که همیشه حمام برای گل پسرم مایه عافیت و سلامت باشه ...     ...
12 اسفند 1392

دیروز برای اولین بار به روی مادرت خندیدی ...

پسر عزیزتر از جونم ، عشقم ، عمرم ، روحم ... نازنین مادر ... دیروز وقتی بغل مادربزرگت  ( مامان عصمت ) بودی و رو کاناپه نشسته بودی ، اومدم از کنارت رد شدم و رفتم بالای سرت ، شما با اون چشمای نازنینت دنبالم کردی و وقتی بالای سرت رسیدم یه خنده جانانه تحویلم دادی ... وااااااااااااااااااای خدای من .. انگار همه دنیا رو بهم هدیه دادن ... آره مامانی بعد از وجود نازنینت که هدیه خداس برای روزهای تنهایی من و بابایی دیروز اولین خنده ات من رو به جایی رسوند که کمتر از عرش خدا نبود ... به جرأت میگم این بزرگترین هدیه ای بود که میتونستی به مادرت بدی ... می دونم که اگه روزی به اینجا سر بزنی نه این لبخند رو به یاد خواهی آورد و نه شادی وصف ناپذیر من ر...
10 اسفند 1392

دانیال یک ماهگی مبارک

پسر قشنگمون ، فرشته ما روز چهارشنبه سی امین روز از اولین ماه زندگیش رو پشت سرگذاشت و وارد ماه دوم زندگیش شد ... از قبل قرار بود شب چهارشنبه بابایی یه جشن سه نفره بگیره ... من و بابایی و آقا دانیاااااااااااااااااال وای خدای من .... تا قبل از این همیشه من و بابایی دونفره جشن میگرفتیم و آخرش بقیه رو خبر میکردیم برای صرف کیک  ولی این بااااااااااااااااااااااااااااار  . بگذریم ... قرار بود چهارشنبه کیک بگیریم و پایان اولین ماه سه نفره مون رو جشن بگیریم ...  ولی به خاطر وقت ختنه ای که برات گرفته بودیم و به دلایلی کنسل شد به پنجشنبه موکول شد ... پنجشنبه صبح طبق روال من و شما رفتیم خونه مامان جون و بابایی هم بعد از...
3 اسفند 1392

چهار هفتگیت مبارک

اصلاً باورم نمیشه ... یعنی سرعت برق و باد هم کم بوده برای این چهار هفته ... این غافله عمر عجب میگذرد !!!!!!!!!!!! .... آقا دانیال دقیقاً چهار هفته پیش بود دوشنبه شب رفتم و هدیه ام رو از خدا تحویل گرفتم ... دقیقاً چهار هفته پیش بود که نفس خودم و بابایی رو به نفست گره زدم ... دقیقاً چهار هفته گذشت از روزی که شدی همه دنیای من و بابایی ... اینجوری بود که دانیال نازنین ما شد چراغ خونه ما ... و امروز چهار هفته زیبا را در کنار پسر قشنگمون گذروندیم ... و بیش از هر زمان دیگه ای حضور خدا رو تو کلبه کوچیکمون حس کردیم ... راستی پسرم : بابایی میخواد چهارشنبه به مناسبت یک ماهگی پسر خوشگلم یه جشن سه نفره بگیره ... من و بابایی و پسرمون...
28 بهمن 1392
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به نی نی نازم می باشد